خبرها
ریگر جرثقیل پروژه پالایشگاه شیراز: مهمترین دغدغه، امنیت شغلی است
در نگاه اول فقط مردی دیده میشود که با چند اشاره دست، مسیر حرکت جرثقیل را هدایت میکند؛ اما پشت همین اشارههای ساده، دنیایی از محاسبه، تمرکز و ایستادگی زیر دهها تن بار پنهان است. حسن جابری، کمک اپراتور جرثقیل (Rigger) ۳۸ ساله پروژه پالایشگاه شیراز بیش از شش سال است که قلب عملیات سنگین را با دقت میلیمتری خود زنده نگه داشته. او در این گفتوگو از مسیر ورودش به کار پروژه، سختیها و مسئولیت نفسگیر ریگری، خاطرات تلخ و شیرین و دغدغههای روزمرهاش میگوید.
اگر در پروژههای پالایشگاهی حضور داشته باشید یا احیاناً در فیلمهای صنعتی به چشمتان خورده باشد، کسانی را میبینید که خیلی ساده در حال اشاره دادن به راننده جرثقیل هستند تا مسیر حرکت آنها را هدایت کنند. در نگاه اول کارشان ساده به نظر میرسد اما پشت این سادگی و تمرکز، حساب و کتابهای میلیمتری، استرس فراوان و شهامت ایستادن زیر چندین تن باری نهفته است که با یک اشتباه یا محاسبه نادرست ممکن است به سقوط و خسارتهای جانی و مالی بیانجامد.
در شرکت طراحی و ساختمان نفت که پیمانکار پروژههای پالایشگاهی در ابعاد مختلف اجرایی است، از این دست افراد کم نیستند. یکی از آنها حسن جابری است؛ مردی ۳۸ ساله با بیش از شش سال حضور مستمر در پروژه پالایشگاه شیراز که امروز بهعنوان ریگر جرثقیل در این پروژه فعالیت دارد، نقشی حیاتی که راهنمایی اپراتور جرثقیل را عهدهدار بوده و بدون آن، حرکت هیچ باری در پروژه ممکن نیست.
جابری از همان روزهای آغازین اجرای پروژه در کنار تیم بوده و با تجربه، تمرکز و حس مسئولیت بالای خود، امنیت و دقت در عملیات سنگین را تضمین کرده است. او در این گفتوگو از مسیر ورودش به دنیای پروژههای صنعتی، سختیها و چالشهای روزمره و دغدغههای کاری خود سخن میگوید.
چطور وارد کار پروژهای شدی؟ یک روز برای کار مراجعه کردم و گفتند پالایشگاه پروژه جدید دارد. در ابتدا با یک شرکت پیمانکاری همکاری داشتم که در زمینه آرماتوربندی، بتنریزی و ساخت دیوارهای حائل فعالیت میکرد. کار من هم با جرثقیل بود، چند ماه بعد به شرکت طراحی و ساختمان نفت پیوستم و همکاریام تا امروز ادامه داشته است.
در مورد شغلت و سختیهای آن بیشتر توضیح میدی؟
ریگر در واقع چشم اپراتور جرثقیل است و اپراتور با اعتماد به او حرکت را انجام میدهد. مسئولیت این کار بالاست و دقت زیادی میطلبد، چون با بارهای سنگین سروکار داریم. من با جرثقیلهای سنگین و فوقسنگین کار میکنم که هم از نظر جسمی و هم ذهنی فشار زیادی دارد. باید همزمان مراقب دستگاه، بار و محیط اطراف باشم.
در کار از اسلینگهایی مثل شِگِل و وایِر استفاده میکنیم (اسلینگ نوعی قلاب است که به همراه جرثقیل برای بلند کردن و انتقال اجسام مختلف استفاده می شود)، زنجیر هم نوعی اسلینگ است اما استفاده از زنجیر در پالایشگاه ممنوع است. اسلینگها وزن زیادی دارند و علاوه بر دقت، نیروی بدنی هم لازم دارند. وقتی بار بسته میشود و به اپراتور فرمان میدهم، او فقط با تأیید من بار را بالا میبرد. اگر خطایی رخ بدهد، جان همه در خطر است. اینجاست که حساسیت و اهمیت کار ما مشخص میشود.
اگر پسرت بخواهد این شغل را انتخاب کند، موافقت میکنی؟
این شغل واقعاً نیاز به علاقه دارد. خودم به کارم علاقهمندم و هرچه میگذرد، علاقهام بیشتر میشود. اگر پسرم بخواهد این مسیر را انتخاب کند، اول از سختیها و استرسهایش برایش میگویم اما در نهایت تصمیم را به خودش میسپارم.
اگر یکی از همکاران در شرایط خطرناک نکات ایمنی را رعایت نکند، چه واکنشی داری؟
در پروژه یاد گرفتیم که همه مسئول ایمنی هستیم. اگر موردی ببینم حتماً تذکر میدهم چون رعایت ایمنی به نفع همه است. بارها چنین موقعیتهایی پیش آمده و خوشبختانه همکاران هم پذیرفتهاند.
با توجه به سختی کار، فعالیت ورزشی هم داری؟
بله، بدنسازی و کراسفیت کار میکنم. ورزش باعث میشود هم بدنم قویتر شود و هم استرسم کمتر.
یک خاطره خوب و یک خاطره بد از کار در پروژه بگو.
هر بار که یک کار سخت یا جابجایی سنگین را با موفقیت انجام میدهیم، حس خیلی خوبی دارم. اما تلخترین خاطرات مربوط به حوادث کاری است؛ مثل زمانی که یکی از همکارانم در ابتدای پروژه پای خود را از دست داد یا اخیراً که چند نفر از دوستانمان را از دست دادیم.
در محیط پروژه چه دغدغههایی داری؟
مهمترین دغدغه ما امنیت شغلی است. با اینکه سخت کار میکنیم اما همیشه نگرانی از تعدیل یا قطع همکاری وجود دارد. اگر بدانیم فردا هم سر کار هستیم، دغدغه خاصی نداریم.
به نظر شما مزیت کار در پروژه چیست؟
کار در پروژه آزادی عمل بیشتری دارد، محیط کاری بهتر است و درآمدش معمولاً از بقیه کارها بالاتر است.



